وی افزود: این حرفی که میزنم، ادعای شاعری نیست. من شاعر حرفهای نیستم بلکه یک داستان نویس هستم. شاید این تفاوت بین من و آن گروه از همکاران هنریام وجود داشته باشد که بعد از کار هنر، به ادبیات علاقه مند شدند ولی ادبیات از ابتدا، دلبستگی و علاقه مندی من بوده است. من بازیگری و نویسندگی را با هم شروع کردم ولی بازیگری، یک کار بیرونیتر است و بیشتر دیده شد.
نویسنده مجموعه داستان «مالیخولیای محبوب من» ادامه داد: وقتی کسی داستان مینویسد، در ناخودآگاهش، لحظههایی شبیه شعر به وجود میآید. دخترم این لحظههای شبیه شعر را خیلی دوست داشت و به من انگیزه داد تا نسخه گرداوری شده آن ها را به ناشر بدهم.
این بازیگر گفت: کتاب «زن باران، پای به جاده زدن» ۸۲ قطعه شعر سپید را شامل می شود که تاریخ سرایش آن ها از ۷۳ شروع میشود و به سال های اخیر میرسد.
رهنما گفت: وقتی که کتاب چاپ شد و به نمایشگاه کتاب آمد، بسیاری از دوستان، در همان روزهای اول انتشار، بدون این که شعرها را خوانده باشند، شروع به تقبیح و تخطئه من کردند. پیشنهادم این است که ابتدا شعرها را بخوانند تا بعد درباره شان با هم صحبت کنیم و بعد بگویند فلانی از شعرهایت خوشم نیامد یا آن شعرت خوب بود؛ نه این که ندیده و نخوانده من را محکوم کنند.